سخنانی کوتاه از کوروش بزرگ

...همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیش که میل دارد پیروی کند.


...فرمان دادم بدنم را بدون تابوت ومومیایی به خاک سپارند

تـا تـکــه تـکــه ی بـدنـم قـسـمـتـی از خـاک ایـران شــود



...منم کورش، شاه جهان،شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَد…، شاه چهار گوشه ی جهان



...آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمندو گرامی داشتم


...ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد


...من برای صلح کوشیدم


...من برده داری را بر انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم.


...فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند


...فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.


...خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت.


...ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …


...من همه ی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.


...فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند


...همه ی خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم.


...همه ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم


و خانه های ویران آنان را آباد کردم.


...همه ی مردم را به همبستگی فراخوانده.


...همچنین پیکره ی خدایان سومر و اَکـَد را که نَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم بشود که دل ها شاد گردد.


...من برای همه ی مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.


...هر حکومتی که شادمانی را از مردمان
بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد

...هرناله ای که از دست بیدادگری برآید
هزار خانه را به خاکستر خواهد نشاند

...دروغ گویان
تنها بر گورستان مردگان و خاکسترزار خاموشان
حکومت خواهند کرد

...زنان هستی بخش جهانند
و هستی بخش جهان عشق را آفرید
و از عشق.سرشت آدمی را آفرید
و از آدمی.سرشت آزادی را.

...او که شادمانی مردم را نمی خواهد از ما نیست
او برده ی بی مزد اهریمن است

...شهریاری که نداند شب مردمانش
چگونه به صبح می رسد
گورکن گمنامی است
که دل به دفن دانایی بسته است.

...اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید
به دوستان خود محبت کنید

...آنچه جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ،
بلکه دشواری رسیدن به سهولت است

...وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید
افراد درباره ی رفتار و عملکرد خود فکر میکنند ، نه رفتار و عملکرد شما

..سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است
نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد

...اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام میدادید
همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید

...افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند
بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند

...پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن
ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر

...کار بزرگ وجود ندارد ، به شرطی که
آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم

...کارتان را آغاز کنید
توانایی انجامش به دنبال می آید

...انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند

..همواره به یاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده
شاید بازگشاینده قفل در باشد

...تنها راهی که به شکست می انجامد
تلاش نکردن است

...دشوار ترین قدم همان قدم اول است

...عمر شما از زمانی شروع می شود که
اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

...آفتاب به گیاهی حرارت می دهد
که سر از خاک بیرون آورده باشد

...وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد
بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید

...من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت ، من خوشی های بسیار خواهم آورد
من ملتم را سربلند زمین خواهم کرد ، زیرا شادمانی او شادمانی من است


...در منشورهای پارسوماش، شوشیانا و پرشیا به

همه فرزندان پاک ایران زمین


...از پارس برآمدم .از پارسوماش . این گفته

من است ، ( کورش ) پسر ماندانا و کمبوجیه .


...من کورش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان

اندوه نرود .زیرا اندوه مردمان اندوه من
است و شادمانی مردمان ، شادمانی من .


...بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان

را گرامی بدارید . فرودستان را
دریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید .


...گسستن زنجیرها آرزوی من است . ما شب

را و بیداد را خواهیم زدود، زندگی را ستایش خواهیم کرد.


...تا هست سرزمین من آسمانی باد ! که در او

رودهای بسیاری جاری است . ما دامنه ها و
دشت هایی داریم دریا وار . رازآمیز ،
سرسبز و برکت خیز ؛


و شما را گفتم این بهشت بی گزند را گرامی

بدارید . درسرزمین من توان شکفتن بسیار
است . سرزمین من، مادر من است.


...تا هست خنده شادمانه کودکان خوش باد ،

تا هست شهریاری بانوان و آواز خنیاگران
خوش باد . تا هست رودها فراوان و فراوان
تر باد . از سوگ و اندوه به دور بادسرزمین من .


تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید .

تا هست اندوه مردمان مرده باد !


...به یادتان می آورم بهترین ارمغان مردمان آزادی ست .


...باشد که تا هست از خان و مان مردمم بوی

خوش و ترانه برخیزد . مردمان ما شایسته
آرامش وآزادی اند ، مردمان ما شایسته
شادمانی و ترانه اند ، مردمان ما شایسته
دادگری و مهرورزیند .


...دودمانتان در آرامش ، زندگی هاتان

دراز ، و آینده تان
روشن تر از امروز باد !
این آرزوی من است


نظرات شما عزیزان:

آناهیتا
ساعت23:06---24 بهمن 1391
عااااااااااااااااااااااااااااا ااااااااالی بووووووووووووووووووووووووود.

آنا
ساعت20:22---16 بهمن 1391
};-

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, | 15:22 | نویسنده : مصطفی و محمد |